روایتی از مسعود بن شکمـیکی از یاران نزدیک امام صادق(ع):
روزی با صادق بر سرسفره نشستته بودیم که وی ناگهان حالتی عرفانی به خود گرفت و گفت:
از قدر خدا به غذای خدا پناه می برم.
یادم آمد که حدیثی شبیه به این را در معارف پیش دانشگاهی خوانده ایم.
به امام گفتم : یابن رسول الله! فکر میکنم منظورتان همان حدیث معروف امام علی باشد که می فرمایند :
از قضای خدا به قدر او پناه می برم.
وی فرمود: یابن شکم! خودم درستشو بلد بودم. فقط میخواستم شما رو تست کنم ببینم چقدر با سیره ی پیامبر و امامان آشنایایید. راستی تو توی کنکور معارف چند درصد زدی؟
گفتم : یابن رسول الله! صددرصد.
فرمود : پس چرا قبول نشدی؟ تو الان باید تو شریف درس بخونی.
گفتم : یابن رسول الله! نمیدونم. خیلیا با رتبه های بدتر از من قبول شدن. صادق جونم تو میدونی چرا؟
فرمود : احتمالا این هم یکی از حکمتهای بی بدیل خداوند تبارک و تعالی است. ولی تو که انقدر درست خوبه بیا و به جای من کنکور بده! عوضش منم با ولایت معنوی کلی بهت حال میدم.
گفتم : آخه اگه بگیرنمون پدرمون رو درمیارن!
فرمود : اولا پدر من خودش امامه و تا اونو نمی تونن دربیارن. ثانیا خودم کاراشو ردیف میکنم.
گفتم : یابن رسول الله! چه جوری؟
فرمود : از قدرت خدا استفاده می کنم تا تو دستگیر نشی. ولی اگه دستگیر شدی هم زیاد نگران نباش؛ چون احتمالا اونم یه جور حکمته!
به علت کمبود وقت ادامه ی روایت رو بعدا می نویسم.
طیب الله انفسکم